داستان نوجوان «مرد شکم پرست و حکیم» نویسنده «مهدی خورسند جوان پسند»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

داستان «مرد شکم پرست و حکیم» نویسنده «مهدی خورسند جوان پسند»

روزی از روز ها مردی،

درشت اندام،ثروتمند و شکم پرستی با حالت ضعف به یکی از مطب خانه ها رفت.

به حکیم آن مطب خانه گفت: یا حکیم حالت ضعف دارم.

حکیم گفت: امروز صبح چه خوردی؟

مرد گفت: از خانه که راه افتادم در سر راه به یک طباخی بر خوردم و 10 کله خوردم تو 5 عدد حساب کن و 20 عدد پاچه خوردم تو10 تا حساب کن.

سپس راه افتادم و کمی بعد نانوایی را دیدم و 20 عدد نان خوردم تو 10 عدد حساب کن.و بعد هم چشمانم به انگور های درخشان مردی افتاد،30 خوشه خوردم تو15 خوشه حساب کن.

تشنه گردیدم و 4پارچ آب نوشیدم تو24 عدد حساب کن.

سپس حکیم گفت: بسیار خب، تو تا 10 سال دیگر خواهی مرد تو 5 سال حساب کن.4 سال دیگر هر دو چشمت کور خواهد شد تو 2 سال حساب کن. یک سال دیگر هر دو پایت قطع خواهد شد تو 6 ماه حساب کن.

تا 4 سال دیگر تمام ثروتت خرج شکم پرستی ات می شود تو 2 سال حساب کن.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692