یادداشت های روزانه جشنواره فجر/ نگاهی به فیلم عرق سرد ساخته سهیل بیرقی/ سپیده ابرآویز

چاپ تاریخ انتشار:    ارسال شده در بانک مقالات ادبی

sepideh abraviz

پینگ پونگ بازان حرفه ای

 1- سهیل بیرقی فیلم ساز با استعداد و خوش آتیه ای است. سال گذشته فیلم (( من )) را در جشنواره فجر نمایش داد و امسال با ((عرق سرد)) در جشنواره حاضر است. برترین مزیت بیرقی نگاه روان شناسانه اش به شخصیت هاست .

در فیلم من این نگاه بسیار تیزبینانه روی زنی متمرکز شده بود که دچار بیماری شخصیت نمایشی و تا حدودی آنتی پاد ( ضد اجتماعی ) است. در عرق سرد این نگاه بیرونی تر است و با پرداختن به شرایط یک زوج بر اساس ویژگی های روانی هر یک جلو می رود.
2- یاسر شاه حسینی ( امیر جدیدی ) نمونه یک شخصیت مهرطلب و وابسته است. او از زنش افروز اردستانی ( باران کوثری ) هیچ چیز جز مهر و توجه نمی خواهد . در مقابل افروز یک شخصیت برتری طلب است . او یک فوتبالیست و قهرمان ملی است و ساختار شخصیتی و روانی اش مسلما با یاسر بسیار متفاوت است و به نوعی عکس اوست. افروز اساسا پیشرفت و استقلال رای را به وابستگی و مهرورزی های معمول زنان ترجیح می دهد واساسا جنس مهروزی اش هم با زنی که مطلوب یاسر باشد متفاوت است. این تفاوت شخصیت نقطه آغاز اختلافات آنهاست. بیرقی هیچ جای فیلم هایش نه روان شناس می آورد ، نه مشاور و نه درس روان شناسی می دهد اما قطعا در این حیطه مطالعاتی دارد _ شاید هم به طور غریزی روان شناس است_که هرکدام که باشد این برای فیلمساز یک ضرورت است و اساسا فیلم هایی که از بعد شخصیت پردازی لنگ می زنند به دلیل همین عدم اشراف سازنده و نویسنده آن به وجوه روان شناسی است. عرق سرد بر پایه همین اختلاف قدم به قدم جلو می رود.
3- یاسر یک مجری برنامه های ورزشی است با موقعیتی موجه و ظاهری مقبول . افروز قرار است برای مسابقات فوتبال زنان به مالزی برود اما یاسر ناگهان بدون اطلاع قبلی او را ممنوع الخروج می کند و همه چیز تبدیل به یک بحران لاینحل می شود. امیر جدیدی و باران کوثری با قدرت از پس نقش شان بر می آیند و این بحران را به باورپذیر ترین شکلش در می آورند. شخصیت های فرعی هم کمابیش خوب کار می کنند از هدی زین العابدین در نقش دوست افروز گرفته تا نقش آفرینی بسیار جذاب سحر دولتشاهی ( که حتی شانس بهترین بازیگر مکمل را برای او بالا می برد) . و لیلی رشیدی که در نقش وکیل اکتیو و تاثیرگذار دیده می شود. عرق سرد از منظر بازیگری و بازی گیری امتیاز خوبی می آورد و موفق عمل می کند.
4- نکته قابل توجه دیگر درعرق سرد ریتم تند و روان آن است .تمام فیلم کمابیش با ریتمی یک دست که مناسب ساخت یک فیلم ورزشی پرتحرک است جلو می رود و آنچه بیش از هر چیز به این ریتم کمک می کند رفتارهای پینگ پنگی و دیالوگ های تق تقی و یکی درمیان افروز و یاسر است که به حد کفایت تند و درست چیده شده و حس تماشای بازی دو پینگ پونگ باز حرفه ای را القا می کند که هیچ کدام لحظه ای کم نمی آورند ( نقطه اوج این رفتارها انتقام گیری پایانی افروز از یاسر است ). همین ریتم یک دست و سرپا فیلم را تا آخر پر کشش نگاه می دارد و سکانسی نیست که اضافه یا تکراری به نظر برسد .
5-ساختن فیلمی که حرف اصلی اش زن و حقوق زن است باید برای یک فیلم ساز مرد کار سختی باشد اما به نظر می رسد بیرقی از پس آن برآمده ( او در من هم بر یک زن متمرکز می شود و به خوبی فیلم را مدیریت می کند) یک وجه از این توانایی به همان روان شناسی شخصیت ها بر می گردد و وجه دیگرش به هوشمندی فیلمساز در پرهیز از قضاوت یک سویه . بیرقی می کوشد در عرق سرد حق را نه به افروز بدهد نه به یاسر و نه یک فیلم فمینیسیتی بسازد نه یک اثر مردسالارانه . او فقط آنچه اتفاق افتاده است را روایت می کند و کمتر اثری از سوگیری یا سر خوردن جنسیتی درکارش پیداست.
6- عرق سرد فیلم پیچیده ای نیست. مهم ترین عنصر لازم یک فیلم یعنی ((قصه)) را دارد. قصه اش را سالم تعریف می کند و برای القای احساسات کاراکترهایش کارهای پست مدرن نمی کند و قاب های عجیب نمی بندد . نوعی واقع گرایی و بازنمایی زندگی واقعی را تمرین می کند که نتیجه اش دلنشین وصمیمی و تماشایی از کار در آمده است.
7- عرق سرد اشاره به موضوع با اهمیتی دارد. قوانین و جامعه مردسالار. واقعیتی که شاید لازم است سینما وادبیات بیشتر به آن بپردازند تا بلکه تجدید نظری در آن اتفاق بیافتد . چراکه وقتی در تیتراژ پایانی می خوانیم همین سال 96 هشت زن به دلیل مخالفت شوهرشان از شرکت در مسابقات ورزشی بین المللی باز مانده اند تنها جمله ای که می شود گفت این است که باید فکری کرد .حتی اگر این فکر با ساختن فیلم ساده و بی ادعایی مثل عرق سرد شروع شود.