جین آستن، نویسندهی مشهور انگلیسی، بین سالهای 1775 تا 1817 زندگی میکرد. او که شش رمان با عنوانهای غرور و تعصب (1813)، حس و احساس (1811)، منسفیلد پارک (1814)، اما (1815)، نورثنگر ابی (1818) و ترغیب (1818) از خود به جا گذاشته، با درونمایه ای مشابه (ازدواج)، تمام رمانهایش را به یکدیگر پیوند میدهد.
درونمایه ای که در نظر اول برای خیلی از خوانندگان، به اندازهی کافی، عمیق نمینماید.
اما آنچه رمانهای آستن را جاودانه کرده و حالا بعد از گذشت بیش از دویست سال همچنان رمانها، خوانده میشوند و مورد نقد و تحلیل قرار میگیرند، پرداختن به موضوعی است که تا زمانی که به عنوان یک نهاد اجتماعی مورد پذیرش جامعه است، همچنان جای خواندن و تحلیل دارد. سوالی که در اینجا مورد توجه قرار میگیرد این است که آیا ازدواج برای آستن و شخصیتهایش، وسیلهای برای بیان عشق و احساسات است؟ امیلی برونته نویسندهی زن قرن نوزدهم انگلستان در مورد رمانهای آستن مینویسد: " او خوانندهاش را با هیچ احساسات تند و تیزی بر نمیآشوبد.، او را با هیچ احساسی، آشفته نمیکند، احساسات کاملاً برای او ناشناختهاند." (سخنور 514).
شخصیتهای زن رمانهای آستن، نه بی احساس بلکه همواره غالب بر احساسات خویشاند. دغدغهی شخصیتهای زن رمانهای آستن، انتخاب درست در ازدواج است. انتخابی سنجیده و تمام شمول که تا جای ممکن از پشیمانی قهرمانهای زن داستان، جلوگیری کند. تاکید مدام جین آستن بر مسائل مالی در تمام رمانهایش و این اصل که شخصیتهای زن داستانهایش با مردی ازدواج کنند که درآمد قابل قبولی داشته باشد، شاید در نگاه اول به نظر کوته بینانه و مادی گرایانه بیاید. اما نگاهی به وضعیت اجتماعی انگلستان و حقوق زنان در جامعهی زمان آستن میتواند تاحدی راهگشا باشد.
زنان متاهل در جامعهی آستن، حق تملک هیچگونه دارایی مستقلی نداشتند. دختری که ازدواج میکرد، حتی اگر پدر بسیار ثروتمندی داشت و پدر، تمام اموالش را به نام او کرده بود،
این اموال بلافاصله در هنگام ازدواج به شوهر اش منتقل میشد و زن، حق تصاحب هیچ بخشی از داراییهای خودش را نداشت.
با آنکه فرصتهای کاری برای زنان زمان آستن بسیار محدود بود،اما اگر زن متاهلی کار میکرد، درآمد حاصل از آن، مستقیماً نسیب همسرش میشد. جکسون در مقالهاش با عنوان "محکوم به برابری: ارتقائ اجتناب ناپدیر وضعیت زنان" در این باره میگوید: " ازدواج از لحاظ قانونی، به زنان وضعیتی مشابه با کودکان میداد و به شوهر، اجازهی کنترل ارثیه، دارایی و درآمد زنان را عطا میکرد." (جکسون 29).
کسانی که رمانهای آستن را نخواندهاند و به دیدن فیلمهای اقتباسی از رمان اکتفا کردهاند، معمولاً این نقدر را بر رمانهای آستن وارد میدانند که نویسنده، به اندازهی کافی جدی نبوده و تنها دغدغهاش پیدا کردن شوهر مناسب برای شخصیتهایی بوده که خلقشان کرده. گاهی منتقدان این نگاه را به زندگی خصوصی نویسنده هم تسری میدهند و علت نگارش رمانها با موضوع ازدواج را به مجرد بودن آستن نسبت میدهند. اما آگاهی از قوانین زمان و درک وضعیت جامعهی آستن میتواند اهمیت پرداختن به چنین موضوعی را به خوبی نشان دهد. آقای کالینز در غرور و تعصب خطاب به الیزابت میگوید: "متاسفانه جهیزیهی شما آنقدر کم است که همهی مظاهر جذابیت و صلاحیتهای مقبول شما را تا حدودی خنثی خواهد کرد. (آستن 132).
اما چرا فیلمهایی که از رمانهای آستن اقتباس شده، معمولاً چنین دغدغهای را باز نمیتابند؟ و در عوض بخش احساسی و سانتیمانتال فیلمها برای بیننده آنقدر پررنگ میشود که گاهن رمانها، سطحی جلوه میکنند؟ سال 1870 با فعالیتهای گروههای مدنی در زمینهی حقوق شهروندی، برای اولین بار لایحهی دارایی زنان متاهل به تصویب رسید و بنابر این قانون، به زنان حق تصاحب املاک خود، واگذار شد. سال 1870 تقریباً پنجاه سال از مرگ آستن میگذشت و انگلستان وارد فضایی جدید و متفاوت شده بود. فضایی که نسل جدید، قوانین دوران قبل از خود را از یاد برده بودند و حالا که مشکل حقوق زنان در
بخشی حل شده بود، با آرامش بیشتری میتوانستند به دغدغههای دیگر در زندگی مشترک بپردازند. فیلم سازان هم با آگاهی از دغدغههای جدید مردان و زنان نسلهای بعدی، با وفاداری به درونمایه ازدواج، تمرکز را از مسائل مالی به مسائل عاطفی و درعین حال لزوم کنترل آنها منتقل کردند. فیلم باشگاه کتاب جین آستن، جدیدترین فیلمی است که به بهانهی جین آستن از یک درام عاشقانه در مورد پنج زن کالیفرنیایی صحبت میکند. زنانی که با خواندن رمانهای جین آستن در صدد برطرف کردن مشکلات خانوادگی خود هستند. فیلم، دغدغهی بیدار کردن اخلاقیات جین آستنی را در وجود زنان قرن بیستم و یکم آمریکا را دارد. در بخشی از فیلم پرودی، یکی از شخصیتهای زن فیلم که از زندگی مشترک اش راضی نیست
و در عین حال به یکی از شاگردانش علاقمند شده، میخواهد به شکلی سمبولیک از خیابانی رد شود تا او را به معشوق اش برساند. اما بیننده به شکلی باورنکردنی وارد ذهن شخصیت میشود و چراغ راهنما درست زمانی که شخصیت زن باید از خیابان عبور کند، قرمز میشود و جین آستنِ ذهن پرودی به او امر میکند"حرکت نکن".
اینکه این فیلم و فیلمهای اقتباسی دیگر، تا چه اندازه به درونمایهی رمانهای آستن وفادار بودهاند و دغدغههای جین آستن را به خواننده منتقل کردهاند، شاید به این اندازه مهم نباشد که بینندهی قرن بیست و یکم با دیدن چهره و مسائل خود در فیلم به بهانهی جین آستن، از فیلم لذت ببرد. ■
منابع:
آستن، جین. غرور و تعصب. تهران: نشر نی، 1385.
Jackson, Max Robert. Destined for Equality: the Inevitable Rise of Women’s Status. London: Harvard University Press, 1998.
Sokhanvar, Jalal, ed. An Abridged Edition of the Norton Anthology of English Literature. 1st ed. Tehran: Eshtiagh Publication, 2004.