مروری بر «رازها» ی کنوت هامسون بر اساس شخصیت¬پردازی «مریم غفاری جاهد»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:    ارسال شده در بانک مقالات ادبی

 

کنوت هامسون نویسنده بزرگ نروژی که بی­تردید یکی از بزرگترین نویسندگان اسکاندیناوی به شمار می‌رود، در سال 1859 در شمال نروژ در یک خانواده فقیر روستایی پا به عرصه وجود نهاد. دوران کودکی و قسمتی از زندگانی اولیه خویش را در نردلند گذرانده و سپس به پایتخت رفت. دوران بدبختی «هامسون» از این پس آغاز شد، چه که مدت‌ها با فقر و بدبختی به آوارگی عجیبی دچار شد.

تحصیلات اولیه‌اش چندان استحکامی نداشت و به هر کاری که دست می‌زد به زودی آن را رها می‌نمود و اعمالش به صورتی درآمده بود که همه فکر می‌کردند او شخصیت مهمی در زندگی خویش ندارد. بیست ودو ساله بود که وطن خویش نروژ را ترک گفت و به آمریکای شمالی رفت. از ابتدای جوانی هامسون که می‌دانست صاحب قریحه‌ای است گاهگاه ذوق خویش را در ادبیات آزمایش می‌کرد، تا آنکه از سال 1883 به بعد حرفه اصلی خویش را نویسندگی قرار داد و به تدریج آثاری منتشر کرد، که در جهان ادب ممتاز بود. با انتشار کتاب گرسنه در سال 1885 شهرت هامسون به اوج خویش رسید. در سال 1920 برنده جایزه نوبل گردید و بالاخره در سال 1952 در 93 سالگی زندگی را بدرود گفت.

وی در داستان‌هایش به طرح مسائل فلسفی و کاوش در درون شخصیت‌ها می‌پردازد.
رمان "رازها" یکی از رمان‌های زیبای اوست که در این مقاله بررسی می‌شود

بررسی رمان

در رمان رازها، شخصیت مردی مورد بررسی قرار می‌گیرد که رفتارهای خاصی دارد. مردی که به طور تصادفی وارد شهری می‌شود، خیلی زود عاشق دختری می‌شود که نامزد دارد و سرانجام با ناامیدی، خودکشی می‌کند. در این داستان دو نوع روایت وجود دارد. کل د استان از زبان "راوی دانای کل محدود" روایت می‌شود اما زاویه دید اول شخص هم در جای جای داستان دیده می‌شود.

با اینکه راوی دانای کل است؛ همه چیز را فاش نمی‌کند. می‌گذارد ناگل دروغ‌هایش را خوب بگوید و خودش به آنها اعتراف کند و خود واقعی‌اش را بنماید. راوی بیشتر از زبان ناگل حرف زده و افکار و احساسات او را بیان کرده و در صفحات متعددی تنها با تک گویی درونی ناگل مواجهیم.

مکان داستان نیزمحدود به جایی است که ناگل در آنجا

 یاشد؛ بنابراین زبان دانای کل در اختیار "شخصیت اصلی داستان" است. راوی فاش نمی‌کند که در جعبه ویولن چه چیزی است و یا آن زنی که به دیدار ناگل آمد که بود و این راز همچنان سربسته می‌ماند تا خواننده از گفت و گو های ناگل با مینوت درباره پذیرش یک کودک حدس بزند که پدر کودک، ناگل است و مادرش آن زنی که زمانی محبوب بوده است.

همچنین موضوع تلگراف‌هایی که ناگل برای خودش پست کرده و در معرض دید قرار د اده است: "تلگراف‌ها ظاهراً به معامله مهمی مربوط می‌شدند زیرا صحبت از شصت و دو هزار کرون در ازای یک قطعه زمین بود "(ص 14)

او تلگراف‌ها را با بی اعتنایی کناری می‌اندازد. بعداً اعتراف می‌کند که آنها را خودش نوشته و فرستاده است و هدفش جلب توجه و احترام بوده است.

طنز گفتار ناگل و همچنین حالات و افکار روان پریشانه اش که موضوع اصلی داستان است از تک گویی درونی خودش مشخص می‌شود.

ناگل با خودش حرف می زند و طی دنبال کردن جریان سیال ذهن خیلی چیزها به یاد می‌آورد. او از طریق زاویه دید درونی، دیدار خود را با مادمازل کیه لاند و ترسیدن او شرح می‌دهد و همینطور آشنایی با زن فقیری که تخم مرغ می‌فروشد. این زن او را یاد عشق قدیمی خودش می‌اندازد. زنی که با یکی از تلگراف چی های کابل واک ازدواج کرده است:

"تصمیمش را گرفته‌ام و احسان و کمک را به تخم مرغ فروش هدیه می‌کنم فقط برای چشم‌های زیبایش."(ص 46)

ناگل دارای شخصیتی نامتعادل است. او ظاهراً به‌طور تصادفی وارد شهری شده و از آنجا خوشش آمده و تصمیم گرفته مدتی بماند. ابتدا به حرف آوردنش مشکل است اما بعداً آنقدر حرافی می‌کند که همه از او خسته می‌شوند.

در جیبش مدالی دارد که ادعا می‌کند به خاطر شجاعت به او داده‌اند اما به داگنی اعتراف می‌کند که آنرا خریده است اسم روی آن هم پاک شده و معلوم نیست متعلق به چه کسی است.

بیش از حد دست و دلباز است. به سارا (مستخدم هتل) قول لباس پوستی و دستبند می‌دهد، سگی می‌خرد و به صاحب هتل هدیه می‌کند برای اینکه خودش و پولداری‌اش رابه رخ بکشد. اسم سگ ماده را یاکوبسن می‌گذارد که نامی مردانه است. بدون جلب توجه به دیگران کمک می‌کند غیر مستقیم برای مینوت لباس می‌فرستد و مبل قراضه مارتا را به

 عنوان عتیقه از او می‌خرد و مبلغ کلانی برایش می‌پردازد.

او آدمی است که سعی می‌کند دیگران را نجات دهد در همان خلوت خودش قضیه نجات دادن جوانی که از کشتی پرت شده و او نجاتش داده تعریف می‌کند و با خودش فکر می‌کند اگر کارلسن را نیم ساعت قبل از خودکشی می‌دید به او می‌گفت افتخار مرگش را با نقل قول از یک شاعر خراب نکند بلکه از یک جغرافیا دان نقل کند که کمتر رسوا کننده است. در میان افکارش فکرش منحرف شده به سمت «سارا» یا «کیه لاند» یا «مینوت» می‌رود و درباره آنها حرف می زند.

ناگل دارای شخصیت متضادی است. گر چه در رفتار با آدمهای دیگر هم نوع متفاوت خود را نشان می‌دهد و فلسفه بافی هایی دارد اما در تنهایی به شخصیتی روان پریش تبدیل می‌شود. همان شخصیتی که بخشی از داستان را مدیون دیدگاه او هستیم. کابوس‌ها و رویاهای عجیبی که تعریف می‌کند نشان از روح اشفته او دارد که به داستان جنبه سوررئالیستی و وهم الود می‌بخشد.

از شبی روشن و به قول خودش سطبر و سنگین حرف می زند که مردی جن زده تنها با نگاهش، او را به سوی جنگل برده است در آنجا برجی دیده و دختری که به او کمک کرده در آنجا استراحت کند و نیمه شب با صدای آواز بیدار شده و فرشته‌های کوتوله کوری را دیده است:" هزاران موجود بی آلایش کور کننده از فرط سپیدی به رویم می افتند فرشته‌هایی کوچکند که مرا با دیواری از نور احاطه می‌کنند. شاید یک میلیون هستند که از کف اتاق تا سقف گسترده می‌شوند و آواز می‌خوانند، آواز می‌خوانند برهنه و بی الایشند .... برج پر از فرشتگان کور و آواز خوان بود "(ص 115)

و بعد می‌بیند که آن دختر هم کور است.

پس از تحقیق درباره آن برج می‌فهمد پیر مردی جن زده در آن برج زندگی می‌کند به سراغ برج می‌رود با جسد دختر که از برج به پایین پرت شده مواجه می‌شود.

این رویا ها نشان دهنده روح ایده ال طلب اوست که به‌سوی پاکترین موجودات هدایتش می‌کند. کور بودن فرشته‌ها و آن دختر هم دلیل بر خواست قلبی اوست. دوست دارد دیگران کورکورانه در دست او باشند همانطور که آدمها را فریب می‌دهد تا خودی نشان دهد:" فریب هر چه بزرگتر باشد موفق‌تر است. انسان نام تو خر است و مثل خر می‌توان سرت را به هر سو کشاند."(46)

 

موضوع محوری رمان خودکشی و دلایل آن است. ناگل خود شیشه زهری به همراه دارد و آماده خودکشی است و مدام درباره علت خودکشی کارلسن فکر می‌کند. شخصی هم در دریا خودکشی کرده بوده که ناگل نجاتش داده و دکتری که ناگل با او هم صحبت شده نیز اعتقادی راجع به خودکشی دارد:

 

دکتر اعتقاد دارد که نه فقط اهل حکمت بلکه همه باید خودکشی کنند تا "دنیا را از بشریت برهانیم و از آن محو شویم " (ص 190)

مساله مهمی که تا مدتها ذهن ناگل را مشغول می‌کند خودکشی جوانی به نام کارلسن است.

این مرد در جنگل خودکشی کرده و جسدش در حالی پیدا شده که هر دو مچ، رگ زده شده است "می گویند او در حالیکه روی یک تکه کاغذ می‌نوشته راه می‌رفته است. ضمناً این هم یکی از عادات او بوده. در این مدت می‌توان تصور کرد که او خواسته با چاقو یا چیزی از این قبیل نوک مدادش را تیز کند و بعد تصادفاً افتاده است و درست شریانهای دو دست یکی پس از دیگری پاره شده است ولی این نکته واقعیت دارد که نوشته مختصری در دست داشته: امید که دشنه پولادت تیزی اخرین جواب رد تو را داشته باشد."(صص 18-19)

افکار مالیخولیایی به سرش هجوم می‌آورد. هرگاه تنها می‌شود در افکار خود غوطه می‌خورد از این شاخه به آن شاخه می‌پرد، برای خودش فلسفه می‌بافد و برایش مهم است که کارلسن چرا خودکشی کرده و در لحظه مرگ چه احساسی داشته زیرا خودش هم قصد خودکشی دارد:"کارلسن کشیش بگو ببینم چرا صورتت را در یک گودال آب کثیف کردی؟ ایا روزی خواهیم دانست که این کار را برای پنهان داشتن اضطرابهای احتضار کرده‌ای یا فقط برای اینکه دچار تشنج شده بوده‌ای؟...از چه رو برای ارتکاب عملت به جنگل رفته‌ای؟ با آن بهتر از جاده یا دریا اشنا بودی؟ پسرک تمام روز را در جنگل ول می‌گشته آی آی آی 1"(صص 42-43)

جمع بندی

در یک نگاه کلی هدف داستان طرح موقعیت مردی احساساتی است که نمی‌داند هدفش از زندگی چیست یا می‌داند و پیدا نمی‌کند. او مردی فیلسوف است که به دنبال زندگی آرمانی است و مدینه فاضله‌ای را طلب می‌کند که در دسترسش نیست، اما به جای مبارزه برای دستیابی به آن، ترجیح می‌دهد خود را از صحنه کنار بکشد. تفاوت عمده او با سایرین در این است که زندگی را طور دیگری می‌بیند. ناگل به دنبال بهانه‌ای برای زندگی است اما گویا پس از یافتن بهانه نیز، به راحتی آنرا رها می‌کند زیرا به دنبال تنوع است. زنی که ازشهر دیگری برای دیدن او آمده و با نام دیگری او را صدا می زند، زنی بوده که روزگاری دوستش داشته و برایش موجب تنوع بوده است حتی از او فرزندی دارد ولی در زمان وقوع داستان دیگر اینطور نیست و از آن زن فراری است. سایر زنهای زندگی‌اش هم همین نقش را دارند او آدمی سر در گم است و چیزهایی او را خوشحال می‌کند که موجب خاص شدنش بشود. به دنبال جلب توجه دیگران است و اینرا از نامه‌هایی که برای خودش فرستاده و همچنین جعبه ویولن پر از لباسش و همه کارهایی که برای مردم آن شهر انجام می‌دهد می‌توان فهمید. ■

کنوت هامسون، رازها، ترجمه قاسم صنعوی، نشر گل آذین،1386

-----------------------------------------------------------------------------

خانه داستان چوک، با دورهای داستان نویسی، ویراستاری، نقد ادبی و کارگاه ترجمه داستان

www.khanehdastan.ir

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

 www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام خانه داستان چوک

https://telegram.me/chookasosiation

شبکه تلگرام خانه ویراستاران چوک

https://t.me/virastaranchook

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

 www.chouk.ir/ava-va-nama.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

 www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

 http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

بررسي رمان «از هرات تا تهران»نويسنده«محسن نكومنش»، «غزال مرادي»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3742-2013-03-17-09-35-47.html

بررسي عنصر روايي در شعر«مسافرشب» اثر«سهراب سپهري»، «غزال مرادي»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3743-2013-03-17-09-52-06.html

بررسي عنصر روايي در مجموعه شعر«روزنامه صبح» اثر«طيبه تيموري»، «حسين بركتي»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3744-2013-03-17-09-53-58.html

بررسي نمايش «سياه‌بازي»،«راضيه مقدم»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3745-2013-03-17-10-00-07.html

تابلوي «داوود با سر کاراواجیوی جالوت» اثر «كاراواجيو»،«امير كلاگر»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3746-2013-03-17-10-01-45.html

يادداشتي بر سريال «زمانه»كارگردان«حسن فتحي»، «ايوب بهرام»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3747-2013-03-17-10-04-31.html

معرفي فيلم«ناممكن»كارگردان«آنتونیو بایونا»، «امين شيرپور»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3748-2013-03-17-10-09-42.html

نقد فيلم «آرگو»كارگردان«بن افلک»،‌«امين شيرپور»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3749-2013-03-17-10-25-20.html

مصاحبه با «هارولد پينتر»مترجم «شادي شريفيان»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3750-2013-03-17-10-27-10.html

خودکشی، من و بوف کور/نویسنده‌ی مهمان: میترا هدایت*

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3814-2013-04-09-04-59-01.html

بررسی ویژگی های رمان های پرفروش /مرتضی حاتمی

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3864-2013-04-16-06-01-48.html

يادداشتي بر مجموعه داستان«كاج‌هاي مورب» نويسنده«علي چنگيزي»،‌»بهاره ارشدرياحي»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3882-2013-04-20-08-19-19.html

عنصر روايي در شعر«خرده‌ریز خاطره‌ها وشعرهای خاورمیانه»، اثر«حافظ موسوي» «غزال مرادي»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3883-2013-04-20-08-21-52.html

صفحه ويژه دانلود داستانک، داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و فیلم¬نامه/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html

بررسي نمايش «خيمه ‌شب‌بازي»،«راضيه مقدم»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3884-2013-04-20-08-23-45.html

تابلوي «جان تعمیدگر» اثر «كاراواجيو»، «امیر کِلاگِر»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3885-2013-04-20-08-26-02.html

بررسي مجموعه داستان «آن‌ها کم از ماهی‌ها نداشتند» نوشته شيوا مقانلو/ حمیدرضا اکبری شروه/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3912-2013-04-27-04-55-18.html

نقدی برمجموعه داستان «همین جاکنارمن» نوشته‌ی نیره نورالهدی/ ايوب بهرام/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3916-2013-04-28-04-05-28.html

نقد رمان «شوهر عزیز من»نويسنده« فریبا کلهر» نقدي از اكبري شروه/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3917-2013-04-28-04-11-50.html

معرفي فيلم «هفت رواني»،كارگردان «مارتين مك‌دوناف»،«امين شيرپور»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3930-2013-04-30-04-38-19.html

نقد فيلم «زندگي پي»، كارگردان «آنگ لی»،‌«امين شيرپور»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3931-2013-04-30-04-39-58.html

مقاله ترجمه «پرسش‌هايي براي داستانويسي‌«، نويسنده «پرين لورنس»، مترجم «علي قلي‌نامي»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3932-2013-04-30-04-47-28.html

مصاحبه با «براد كسلر»، مترجم «صفورا شويكلو»/ اختصاصی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/3933-2013-04-30-04-58-15.html